یه چیزی وسط قفسه ی سینه س که آزارم میده...
رفتم نوار قلب گرفتم و دکتر گفت چیزی نیست... آره قلبم چیزیش نیست ولی اون وسط چیزیش هست... میگیره.. یخ میزنه ... جمع میشه ... درد مبهم داره... نفسم در نمیاد... گیر میکنه....
فکرم پی ریه و معده هم رفته بود....
اما امروز دارم فکر میکنم هیچکدوم... همه ش باید درون شاخه های حساس اعصاب باشه....
که من قرار نیست آدم بشم علیرغم همه ی تلاشهام....
رفتم نوار قلب گرفتم و دکتر گفت چیزی نیست... آره قلبم چیزیش نیست ولی اون وسط چیزیش هست... میگیره.. یخ میزنه ... جمع میشه ... درد مبهم داره... نفسم در نمیاد... گیر میکنه....
فکرم پی ریه و معده هم رفته بود....
اما امروز دارم فکر میکنم هیچکدوم... همه ش باید درون شاخه های حساس اعصاب باشه....
که من قرار نیست آدم بشم علیرغم همه ی تلاشهام....
۳ نظر:
یه خورده به خودت مسلط باش . ممکنه مال هوای آلوده هم باشه . تو دختر شادی هستی و از همین جنبه وجودت استفاده کن و با مسائل کنار بیا .بوس
وای از دست تو آنی . نصفه جون میکنی آدم رو .
آنی جونم کجایی پیدات نیست ؟؟!!!!!
ارسال یک نظر