خوشبختانه نسبت به چند سال پیش تعداد وبلاگهایی که در مورد مهاجرت مینویسند بیشتر شده. منهم سعی میکنم بنویسم ولی متفاوت. مدل خاص خودم. شاید کسی استفاده کرد.


۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه

یه چیزی وسط قفسه ی سینه س که آزارم میده...
رفتم نوار قلب گرفتم و دکتر گفت چیزی نیست... آره قلبم چیزیش نیست ولی اون وسط چیزیش هست... میگیره.. یخ میزنه ... جمع میشه ... درد مبهم داره... نفسم در نمیاد... گیر میکنه....
فکرم پی ریه و معده هم رفته بود....
اما امروز دارم فکر میکنم هیچکدوم... همه ش باید درون شاخه های حساس اعصاب باشه....
که من قرار نیست آدم بشم علیرغم همه ی تلاشهام....

۳ نظر:

ویدا گفت...

یه خورده به خودت مسلط باش . ممکنه مال هوای آلوده هم باشه . تو دختر شادی هستی و از همین جنبه وجودت استفاده کن و با مسائل کنار بیا .بوس

ویدا گفت...

وای از دست تو آنی . نصفه جون میکنی آدم رو .

ویدا گفت...

آنی جونم کجایی پیدات نیست ؟؟!!!!!