خوشبختانه نسبت به چند سال پیش تعداد وبلاگهایی که در مورد مهاجرت مینویسند بیشتر شده. منهم سعی میکنم بنویسم ولی متفاوت. مدل خاص خودم. شاید کسی استفاده کرد.


۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

سفر

فقط دو روز نبودم... یعنی ۴۸ ساعت نشد که برگشتم!
وقتی یه مسافرت خارج از کشور میری هم خوش میگذرونی و هم حسرت میخوری... اگه همین خرجها توی مملکت خودت میشد.... اگه همین امکانات اونجا بود.. اگه....
وقتی یه مسافرت داخلی میری... بالاخره سعی میکنی که خوش بگذرونی... ولی خب بیشتر حرص میخوری!
آثار باستانی رو گچ میگیرن که از تخریب هموطنان در امان باشه... همه جا رو میبندن و ممنوع میکنن....
خب رفتیم غار کتله خور.... غار علیصدر و گنبد سلطانیه رو دیدیدم....
گنبد سلطانیه فوق العاده بود.... عالی.... وای.... چه رنگهایی بود!!! که البته باید چشم بصیرت میداشتی و میدیدی...
چه عظمتی.... چه نقشهایی.... و جالبترینش اون داربست وسط گنبد بود!!!! داربست به این بزرگی و باحالی و خوشگلی توی زندگیم ندیده بودم... با کلی پله و راه چوبی!
غار کتله خور ۷ طبقه ست که فقط طبقه ی اولش برای بازدید باز بود و راهنمای عزیز که مرد خوب و مهربونی بود گفت هرچی پایین تر بری خوشگلتر میشه و کلی دل و جای دیگه ی ما را سوزاند.
خوب و زیبا و جالب بود. همین....
گفتیم ما که تا اینجا اومدیم بذار بریم علیصدر رو هم ببینیم... یعنی در یک روز دو تا غار!
اما این آخرین بار در زندگیم بود که این کار رو کردم....
علیصدر عزیز تبدیل شده به ترمینال!!!
غار به اون عظمت و زیبایی به گند کشیده شده... 
خدایا یادم رفته بود چه هموطنان نازنینی دارم.... تا مدتها دیگه توانایی ندارم تحملشون کنم...
مدیریت افتضاح..  عربده کشی ... توهین... بی مسئولیتی... 
اصلا حوصله ندارم تعریف کنم... 
بیخیال شدم....

۱ نظر:

ویدا گفت...

خوب پس منهای قسمت آخر حسابی خوش گذشته . بهتر که چند روزی رفتی . دلم تنگ شده بود.