خوشبختانه نسبت به چند سال پیش تعداد وبلاگهایی که در مورد مهاجرت مینویسند بیشتر شده. منهم سعی میکنم بنویسم ولی متفاوت. مدل خاص خودم. شاید کسی استفاده کرد.


۱۳۹۱ بهمن ۶, جمعه

آقای همسایه ی بالاسری اومده با موهای سیخ و قیافه ی من حالم خوب نیست و کلا پریشونم با چکش دیوار دم در خونه مون رو سوراخ سوراخ کرده و بعد به ما گفته خوش اومدین!
پسر راه دورمون چند شبی رو توی هال منزلمون روی تشک خوابیده و امروز برامون کوکو سبزی درست کرده بجای اینکه من ازش پذیرایی کنم.
و من خیلی آدمتر از سابق همین لحظه ی اکنون به خاطر تمام خوشبختی های زندگیم حالم به نحو چندش آوری بده....
موضوع اینه که عادت ندارم این همه خوبی رو یه جا تحویل جماعت بدم.

۲ نظر:

ویدا گفت...

خونه نو مبارکه عزیزم . خسته نباشی از کار طاقت فرسای اثاثکشی . دوستت دارم و برات بهترین ها رو میخوام . بوس

رها گفت...

سلام ، کلاً نفهمیدم چی شد !آقاهه چرا دیوارتون رو سوراخ کرده ? پسر راه دور کیه ؟ دستش درد نکنه غذا واسه رفیقمون درست کرده .
ولی خونۀ نو مزه داره ، نوش جونتون ، شیرینی یادت نره .