این روزها زیاد مینویسم... و این یعنی این روزها سطح انرژی رفته بالا... و بعد این انرژی با سطح بالا دچار اغتشاش شده....
برای نظم بخشیدن و شونه کردن انرژیها باید تخلیه کنم یه سری رو....
منتظر فردا هستم.... ساعت ۷.... نکنه یادم بره؟
تا حدود سه هفته دیگه وارد سال جدید میلادی میشیم...
یعنی تغییراتی در راهه؟
بالاخره برای اولین بار به همسر جان زور گفتم و اونم قبول کرد.... همیشه ی خدا صبر میکنم خودش به این نتیجه برسه که اشتباه کرده و همیشه هم فکر میکنم خب که چی؟ این دفعه دیگه تحمل این انتظار و بعدش فکر کردن به اینکه حالا که کار از کار گذشته خب که چی؟ رو نداشتم.
قبلا سرم تو کانادا بود و تنم توی ایران....
اما تصمیم گرفتم ارتفاع رو زیاد کنم ... اینجوری از این بالا میتونم هم توی کانادا باشم و هم توی ایران و در عین حال توی هیچ کدوم هم نباشم...
یه بار امتحان کنید.... ارتفاعتون رو ببرید بالا...
گاهی به قدری صحبتهای دوستان با هم متناقضه که خنده ت میگیره.... بالاخره توی کانادا من این کار رو بکنم یا اون کار رو....
بعد که کمی فکر میکنم میبینم هردو درست میگن... مثل اون دونفری که دو نیمه ی مختلف پر و خالی لیوان رو میبینن....
هر کس از زاویه دید خودش به قضایا نگاه میکنه....
اما خدایی دید بعضی آدمها خیلی افسردگی آوره....
تصمیم گرفتم خیلی تصمیم نگیرم! صبر کنم هروقت و اگه! رفتم اونجا خودم تجربه کنم بعضی چیزا رو....
اما فعلا این رو فهمیدیم که اصل گواهینامه رو بیارید کانادا... همونجا توی کانادا ترجمه کنید. وقتی برای امتحان آیین نامه میرید قبلش این ترجمه و اصل رو ارائه بدید. بعدش باید با اصل گواهینامه تون بای بای کنید. اینجوری میتونید بالافاصله بعد آیین نامه امتحان شهر بدید.
اگه گواهینامه رو بعد امتحان آیین نامه ارائه بدید فایده ای نداره دیگه.
اما اگه به اصل گواهینامه وابستگی دارید و یا فکر میکنید به دردسر المثنی گرفتنش نمی ارزه و نمیخواهید ارائه ش بدید باید بین امتحان آیین نامه و شهرتون یک سال فاصله بیفته...
حرفهام واضح بود؟
در ضمن به اون انسانهای شاهکاری که فکر میکنن میتونن با گواهینامه ی بین المللی بیان و کانادا رانندگی کنن و تصادف هم نکنن و انقده به خودشون و رانندگیشون اعتماد دارن تبریک میگم. از ته دل!
برای نظم بخشیدن و شونه کردن انرژیها باید تخلیه کنم یه سری رو....
منتظر فردا هستم.... ساعت ۷.... نکنه یادم بره؟
تا حدود سه هفته دیگه وارد سال جدید میلادی میشیم...
یعنی تغییراتی در راهه؟
بالاخره برای اولین بار به همسر جان زور گفتم و اونم قبول کرد.... همیشه ی خدا صبر میکنم خودش به این نتیجه برسه که اشتباه کرده و همیشه هم فکر میکنم خب که چی؟ این دفعه دیگه تحمل این انتظار و بعدش فکر کردن به اینکه حالا که کار از کار گذشته خب که چی؟ رو نداشتم.
قبلا سرم تو کانادا بود و تنم توی ایران....
اما تصمیم گرفتم ارتفاع رو زیاد کنم ... اینجوری از این بالا میتونم هم توی کانادا باشم و هم توی ایران و در عین حال توی هیچ کدوم هم نباشم...
یه بار امتحان کنید.... ارتفاعتون رو ببرید بالا...
گاهی به قدری صحبتهای دوستان با هم متناقضه که خنده ت میگیره.... بالاخره توی کانادا من این کار رو بکنم یا اون کار رو....
بعد که کمی فکر میکنم میبینم هردو درست میگن... مثل اون دونفری که دو نیمه ی مختلف پر و خالی لیوان رو میبینن....
هر کس از زاویه دید خودش به قضایا نگاه میکنه....
اما خدایی دید بعضی آدمها خیلی افسردگی آوره....
تصمیم گرفتم خیلی تصمیم نگیرم! صبر کنم هروقت و اگه! رفتم اونجا خودم تجربه کنم بعضی چیزا رو....
اما فعلا این رو فهمیدیم که اصل گواهینامه رو بیارید کانادا... همونجا توی کانادا ترجمه کنید. وقتی برای امتحان آیین نامه میرید قبلش این ترجمه و اصل رو ارائه بدید. بعدش باید با اصل گواهینامه تون بای بای کنید. اینجوری میتونید بالافاصله بعد آیین نامه امتحان شهر بدید.
اگه گواهینامه رو بعد امتحان آیین نامه ارائه بدید فایده ای نداره دیگه.
اما اگه به اصل گواهینامه وابستگی دارید و یا فکر میکنید به دردسر المثنی گرفتنش نمی ارزه و نمیخواهید ارائه ش بدید باید بین امتحان آیین نامه و شهرتون یک سال فاصله بیفته...
حرفهام واضح بود؟
در ضمن به اون انسانهای شاهکاری که فکر میکنن میتونن با گواهینامه ی بین المللی بیان و کانادا رانندگی کنن و تصادف هم نکنن و انقده به خودشون و رانندگیشون اعتماد دارن تبریک میگم. از ته دل!
۲ نظر:
عزیزم منظورت از اینکه سه هفته دیگه وارد سال میلادی جدید میشیم چیه ؟ الان آبان ماهه یعنی سه هفته مونده تا دی ماه ؟!!!!
حالت خوبه ؟ مطمئنی ؟!!!!!
مطمئن شدم که حالم خوب نیست!
:)))
ارسال یک نظر