هر دو طرف ما دارن خونه میسازن... بگذریم از اینکه کل محل دارن میسازن... ولی این وری ها خیلی خیلی خیلی سرو صدا دارن...
انگار کن رفتی راسته ی مسگرا تو بازار... بعد اینکه منطق قضیه رو هم نمیتونی بفهمی....
دیشب کل خونه و انبار رو زیر رو کردم دنبال دو تا تیکه کاغذ و یه دفترچه راهنما و یه کابل کوچیک... پیدا نشد که نشد....
امروز پشت کشو پیداشون کردم.... دیگه حال خوشحال شدن هم نداشتم...
وقتی فامیل عزیز رفت منهم رفتم تو کما... دپ زدم.... انگاری کن بچه ی پنج ساله همبازیش رفته باشه... اونم برای بار دوم....
دارم درمیارم....
اگه بگم چکارای خوبی که نمیکنم....
در زمینه ی انگیزه برای زندگی از خودم مزخرفتر سراغ ندارم....
ربطی هم به هیچی نداره....
فقط به اندازه ی کافی مشغول نیستم... همین! یعنی مشغولیت تام ۲۴ ساعته ی ذهنی و جسمی همزمان منظورمه!
جوری که دیگه نشه به انگیزه فکر کرد!
انگار کن رفتی راسته ی مسگرا تو بازار... بعد اینکه منطق قضیه رو هم نمیتونی بفهمی....
دیشب کل خونه و انبار رو زیر رو کردم دنبال دو تا تیکه کاغذ و یه دفترچه راهنما و یه کابل کوچیک... پیدا نشد که نشد....
امروز پشت کشو پیداشون کردم.... دیگه حال خوشحال شدن هم نداشتم...
وقتی فامیل عزیز رفت منهم رفتم تو کما... دپ زدم.... انگاری کن بچه ی پنج ساله همبازیش رفته باشه... اونم برای بار دوم....
دارم درمیارم....
اگه بگم چکارای خوبی که نمیکنم....
در زمینه ی انگیزه برای زندگی از خودم مزخرفتر سراغ ندارم....
ربطی هم به هیچی نداره....
فقط به اندازه ی کافی مشغول نیستم... همین! یعنی مشغولیت تام ۲۴ ساعته ی ذهنی و جسمی همزمان منظورمه!
جوری که دیگه نشه به انگیزه فکر کرد!
۲ نظر:
در مورد انگیزه منم یکی بدتر از خودت !!
عزيزم من كه اصلا انكيزه رفتن ندارم انقد كه اوضاع مالي بهم ريخته با اين قيمتها
ارسال یک نظر