خوشبختانه نسبت به چند سال پیش تعداد وبلاگهایی که در مورد مهاجرت مینویسند بیشتر شده. منهم سعی میکنم بنویسم ولی متفاوت. مدل خاص خودم. شاید کسی استفاده کرد.


۱۳۹۱ آبان ۶, شنبه

کانادا باور کن دوستت ندارم....

فامیل عزیز ایران بود....
یک هفته ش پیش من بود... دیشب رفت....
جاش خیلی خیلی خالیه....
اونجا منتظر منه که برم و باهم دوباره خوش بگذرونیم...
سالیان سال باهم فامیل و همسایه بودیم....
دعوا کردیم ... کل کل کردیم.... از دست هم حرص خوردیم... قربون صدقه هم رفتیم.... باهم رستوران رفتیم.... بچه ها رو سینما بردیم.... تا یک نصفه شب تو خیابون هر و کر راه انداختیم.... و حالا که دو سال و نیمه از هم جداییم زندگی خیلی بی معنی شده....

۱ نظر:

ویدا گفت...

خیلی خوب هم دوستش داری وگرنه اینقدر جیلیزویلیز نمی کردی !!!!!!