خوشبختانه نسبت به چند سال پیش تعداد وبلاگهایی که در مورد مهاجرت مینویسند بیشتر شده. منهم سعی میکنم بنویسم ولی متفاوت. مدل خاص خودم. شاید کسی استفاده کرد.


۱۳۹۱ تیر ۷, چهارشنبه

باید زبان بخونم و هیچ ربطی به پستم نداره

نمیدونم چی شد... چرا شد...
قرار بود تابستان ۹۰ رو کانادا باشیم... بعد عقب افتاد و تا همین دو هفته ی پیش فکر میکردیم تا آخر تابستان ۹۱ کانادا هستیم...
و اینطور شد که الان به تابستان ۹۲ فکر میکنیم... البته من دیگه چندان فکر نمیکنم.....
هرکی هم میپرسه چی شد با خنده میگم رفتیم و برگشتیم!!!!!
پس این حس لعنتی من چی بود که میگفت داریم میریم؟
الان خیلی قاطیم.. نه از نرفتن... از برنامه های ریخته نشده و طبق معمول این دوسال برای همه چی دیر شده....
لعنت...

۵ نظر:

رها گفت...

آنی جان نمیدونم این فکر کجای دلت میشینه و آیا کمی بهت آرامش میده که تنها نیستی یا نه که همه ما همینطوری بودیم . از روزی که خود ما مدارک فرستادیم تا روزی که وارد فرودگاه تورنتو شدیم هفت و سال و اندی طول کشید . پیر شدیم آنی بانو ولی دلسرد نشدیم . دختره بزرگ شد دانشگاه رفت ولی دلسرد نشدیم . کوچیکه پنج سالش بود وقتی شروع کردیم و روز لندینگ قدش از من بلندتر بود ولی دلسرد نشدیم . بعضی کارها صبوری میطلبه عزیزم . صبور باش ولی وقتت رو تلف نکن و از فرصت برای کامل کردن خودت استفاده کن که بعداً دوباره از این " لعنت " ها نگی . میگذره و به زودی همینجا با هم یه قهوۀ دبش فرد اعلا میزنیم تو رگ .

ویدا گفت...

آنی جان سلام
همه منتظریم و بلاتکلیف . تازه من نمی دونم وضعیت بچه شما چیه ولی پسر من بیست سالشه ونمی دونیم باید اینجا بره دانشگاه یا اینکه بعد از دوسال که منتظر مدیکال هستیم بالاخره میریم یا نه .
همه همینجور تو کفیم.

آنی گفت...

سلام ویدا جان...
ممنون که اومدی و نظر دادی... کاش آدرس وبلاگت رو هم میگذاشتی....
من دوتا بچه دارم ۱۰ و ۸
میدونم چه حسی داری و چقدر سخته.....
فکر کنم بهتره پسرتون بره دانشگاه و خودتون حتما در جریان هستید....
امیدوارم هرچه سریعتر مدیکالتون بیاد و از بلاتکلیفی راحت بشید.....
سربازی نداره که انشالله؟

ویدا گفت...

سلام آنی عزیز
من وبلاگ ندارم متاسفانه .ممنون که جواب میدین . نه پسرم معاف گرفته . دیگه تو این همه دردسر این یکی رو شانس آوردیم .
خداکنه مدیکال شما هم امسال بیاد خدارو چه دیدی شاید باهم رفتیم .

آنی گفت...

امیدوارم ویدا جان.. شاید هم باهم رفتیم .... دوست میشیم!!!