اینا رو توی چت با رفیقم گفتم... این حس منه .... مزخرفه- :
ببین.... من خیلی نگران اولاش نیستم... در مورد عادت کردن هم میدونم... ببین مثلا الان استاد رفته مسافرت.. من به تخمم هم نبود...
تو فکرش هم نبودم... به روزها و هفته های بدون اون هم عادت کردم.... ولی الان یهو کم آوردم یهو بریدم...
خوشبختانه چیزی به اومدنش نمونده... ولی من این دوماه توی کمای روانی بودم... نه بخاطر نبودنش ... به خاطر عوض شدن جو روانی خودم...
یه جورایی انگار خودم رو تطبیق میدم.... ولی یعد یه مدت یهو کم میارم... بهو تموم میشه انگار توهم... یهو خالی میشم....
فقط اون کمه.... دوستام.... یهو میخوامشون.... و هیچی جای هیچی رو نمیگیره....
میترسم اونجا که برم اولش خوب باشه.. بعد چند ماه... حداکثر یه سال یهو قاط بزنم... کم بیارم... میفهمی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر