tag:blogger.com,1999:blog-3906245040785628392.post8977033889558372249..comments2023-04-01T06:25:32.635-04:00Comments on آنی در کانادا: این پست هم اشتباه شده ولی چون کامنت داره میذارمش بمونه.آنیhttp://www.blogger.com/profile/03419608592214878803noreply@blogger.comBlogger4125tag:blogger.com,1999:blog-3906245040785628392.post-41801171227185686242013-05-19T22:09:42.952-04:002013-05-19T22:09:42.952-04:00هیچکس به زبون نمیاره ولی همه همین حس رو در مورد عز...هیچکس به زبون نمیاره ولی همه همین حس رو در مورد عزیزانشون که با سختی دارن از دنیا میرن تجربه کردن . وقتی یه عزیزی داره زجر میکشه همه به این فکر میکنن که خدایا انقدر زجرش نده بی انصاف، یا خوبش کن یا تمام. ولی یه حس کوچولو هم ته دل میگه شاید یه معجزه ، یه راه ، یه جادو ..... شب قبل از فوت دائیم ، خودم نشستم با مادرم که دائم گریه میکرد، اینترنت رو گشتم که در مورد یه داروی جدید سرطان که توی فرانسه آزمایش میشد اطلاعات جمع کنم ، یعنی مادر طفلکیم واسه برادرش دنبال یه معجزه بود . فرداش از دستمون رفت بعد شش ماه زجر و درد و فلاکت . به خودم گفتم اون که میخواست بره ، کاش زودتر قبل از این همه بدبختی رفته بود . رهاhttp://raahedovom.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3906245040785628392.post-26592440237837311382013-05-18T13:27:54.524-04:002013-05-18T13:27:54.524-04:00نه... نمیشه گفت...
قرار هم نیست بگی...نه... نمیشه گفت...<br />قرار هم نیست بگی...آنیhttps://www.blogger.com/profile/03419608592214878803noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3906245040785628392.post-28507434892811902082013-05-18T10:47:44.558-04:002013-05-18T10:47:44.558-04:00انی جونم خوب میفهمم چی نوشتی چون منم مث خودتم ولی ...انی جونم خوب میفهمم چی نوشتی چون منم مث خودتم ولی نمیدونم چرا از نظر دیگران این رفتار نامتعارفه.منم باشم همینو میخوام ولی مگه میشه یه کسی گفت .گلیhttp://www.sayalar.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3906245040785628392.post-36260152128240295802013-05-17T15:01:39.117-04:002013-05-17T15:01:39.117-04:00اینکه یه روز شش صبح یکی بهت زنگ بزنه بگه دادشت مرد...اینکه یه روز شش صبح یکی بهت زنگ بزنه بگه دادشت مرده و تو نیم ساعت فقط جیغ بزنی و گریه کنی یهو ببینی پسر هشت ساله ات نشسته رو تختت و با وحشت نگات میکنه .<br />ویداAnonymousnoreply@blogger.com